بسمالله الرحمن الرحیم
حسین علمالهدی در سال 1337 در یک خانواده روحانی بدنیا آمد. پدرش مجاهد مرحوم آیت ا... سید مرتضی علمالهدی بود. وی در? سالگی به آموزش قرآن پرداخت. در?? سالگی با تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی، جلسات تدریس قرآن در مساجد اهواز فعالیتهای خود را آغاز کرد. وی در همان اوان مبارزه با استبداد محمدرضاشاهی را آغاز کرد. در ?? سالگی در هنگام نمایش سیرک مصری در اهواز که در آن رقاصههای مصری برای تخدیر افکار و به فساد کشیدن مردم ما شرکت داشتند، لانه فساد آنها را بطوری که به هیچ کس آسیبی نرسد آتش زد. در عاشورای سال بعد یکی از مؤثرترین عناصر تشکیل دهنده راهپیمایی این روز بود که پس از راهپیمایی حسین دستگیر و روانه زندان میشود. وی که کوچکترین زندانی سیاسی است ماهها شکنجه میشود، اما هیچ سخنی نمیگوید، پس از آزادی از زندان با تشکیل انجمن اسلامی و جلسه سخنرانی جوانان سردرگم را به اسلام و مکتب دعوت میکند.
سپس حسین در رشته تاریخ دانشگاه مشهد ثبت نام میکند و از همان اول با حوزه علمیه مشهد تماس نزدیک برقرار میکند و با روحانیون مبارزی چون حجت الاسلام خامنهای، حجت الاسلام طبسی، حجت الاسلام هاشمی نژاد آشنا میشود.
نفوذ کلامی حسین به گونهای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت میکرد، نمیرفتند.
وی با نصب اعلامیهها و رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی را ایفا کرد و در کنار دانشجویان برنامهها را به روحانیون، بازاریان و دانشآموزان نیز اطلاع میداد. از جمله کارهای دیگر وی آتش زدن گارد دانشگاه مشهد و آتش زدن چندین سینما و مشروبفروشی بود.
حسین علمالهدی اکثر روزها را روزه میگرفت و در بسیاری از شبها برای مناجات به حرم مطهر حضرت امام رضا میرفت.
وی پس از زلزله طبس نقش فعال داشت و هنگام ورود شاه معدوم و همسر فراریش به طبس تظاهرات عظیمی را علیه آنها ترتیب داد.
ادامه مطلب...