نام : محمود کاوه
تولد : 1 خرداد 1340 ؛ مشهد مقدس
شهادت : 11 شهریور 1365 ؛ حاج عمران
آخرین مسئولیت : فرمانده ی لشکر ویژه ی شهدا
مزار : مشهد ، بهشت رضا ( ع ) ، قطعه ی شهدا
.......................................................................................................................................
ضد انقلاب برای سر بعضی پاسدار ها هزار تومان جایزه می گذاشت ؛ خیلی که ارزش طرفشان می رفت بالا ، سرش را سه هزار تومان هم می خریدند .
محمود که آمد ، به یکی ، دو هفته نکشید ؛ رفت تو لیست سه هزار تومانی ها . اعلامیه اش را خودش برامان آورد . می خواند و می خندید .
دو ، سه هفته ی بعد ، پام تیر خورد . می خواستند بفرستنم مشهد . محمود آمد دیدنم . وقت خداحافظی ، با خنده گفت : راستی خبر جدید رو شنیدی ؟
گفتم : چی ؟
گفت : قیمت سرم زیاد شده .
گفتم : چقدر ؟
گفت : بیست هزار تومن .
........
چند ماه بعد ، بوکان که ( توسط او ) آزاد شد ، آن قیمت به دو میلیون تومان هم رسید .
........................................................................................................................................
آب نبود . تیمم کرد . دو رکعت نماز خواند ، بعد عملیات را شروع کردیم .
همیشه همین طور بود ؛ عملیات محدود بود یا بزرگ ، قبلش وضو می گرفت . دو رکعت نماز می خواند و بعد هم دعا ؛ گاهی گریه و انابه را هم چاشنی اش می کرد .
........................................................................................................................................
خیلی ها مخالف بودند . می گفتند : ما نباید زیادی به اعمال اونا بپیچیم .
ولی محمود مصمم بود کارش را بکند . می گفت : باید ازشون زهر چشم گرفت ؛ حداقل از اونایی که هنوز فریب اینا رو نخوردن .
شش تا جنازه را ، برای اولین بار توی سقز گرداندیم .
محمود آن قدر از این کارها کرد ، تا ضد انقلاب را همه جا ذلیل کرد .
.......................................................................................................................................
منبع : کتاب مسافران ملک اعظم